جدول جو
جدول جو

معنی بی هیبت - جستجوی لغت در جدول جو

بی هیبت
بی سطوت، بی شکوه، بی صولت، فاقد عظمت
متضاد: پرهیبت، بی جذبه، بی نهایت
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی ریخت
تصویر بی ریخت
زشت، بدقواره، بدترکیب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی سیرت
تصویر بی سیرت
رسوا، بی آبرو، بی ناموس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی غیرت
تصویر بی غیرت
کسی که غیرت و تعصب ندارد
فرهنگ فارسی عمید
(عَ /عِ)
سلامت. (یادداشت مؤلف). بی نقصی، نهایت عمیق که آواز به تک آن نرسد یا آواز از تک آن برنیاید و گاهی عمق غیر چاه را نیز خواسته اند. (جهانگیری). سخت دورتک که آواز بدان نتواند رسید. بس دور که آواز نرسد. سخت عمیق. سخت پهناور. سخت پرآب. (یادداشت مؤلف) ، که فریاد بدان نرسد. دور از صدارس. مجازاً، مرتفع. بلند. سخت رفیع. عظیم. شامخ. (یادداشت مؤلف). بسیار بلند. (جهانگیری).
- کوه یا کوهساری بی فریاد، دور از صدارس. مرتفع. سخت بلند:
ضعیف گشته در این کوهسار بی فریاد
غریب مانده بر این آسمان بی پهنا.
مسعودسعد.
بر سر کوههای بی فریاد
شد جوانی من هبا و هدر.
مسعودسعد.
، بطور تعمیم، هر چیز منیع و نادسترس یا آوازنارس را بی فریاد و بی فغان و غیره گفته اند. (جهانگیری) ، ظالم. جافی. جائر. (یادداشت مؤلف) :
روزگاریست سخت بی فریاد
کس گرفتار روزگار مباد.
مسعودسعد.
ای بسا در حقۀ جان غیورانت که هست
نعره های سر بمهر از درد بی فریاد تو.
سنایی.
در محنت این زمانۀ بی فریاد
دور از تو چنانم که بداندیش تو باد.
وطواط
لغت نامه دهخدا
(هََ / هَِ بَ)
حالت و چگونگی بی هیبت. ملایمت و نرمی. بی صلابتی. مقابل مهابت:
چه بی هیبتی دیدی از شاه روم
که پولاد را نرم دانی چوموم.
نظامی.
رجوع به هیبت شود
لغت نامه دهخدا
(غَ / غِ رَ)
مرکّب از: بی + غیرت، (در تداول عوام) بی حمیت. (آنندراج)، بی ناموس. بی شرف. نامرد و آنکه دارای غیرت و عصبیت نباشد. (ناظم الاطباء)، بی رگ. که به ناموس خویش رشگن نبود. بی ناموس. بی رشگ. بی حمیت. بی نام و ننگ. بی عار و ننگ. بی عار. (یادداشت مؤلف) : طزع، طزیع، طسع، طسیع، بی غیرت. (منتهی الارب)، بی غیرت در حق زن، کشخان. (منتهی الارب)،
لغت نامه دهخدا
تصویری از بی هیبتی
تصویر بی هیبتی
ملایمت و نرمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از با هیبت
تصویر با هیبت
مهیب، دلیر، جنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی غیرت
تصویر بی غیرت
بی ناموس، بیشرف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی سیرت
تصویر بی سیرت
فاسق و فاجر، بی آبرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی رغبت
تصویر بی رغبت
بی خواهان و بی تمایل، بی میل، بی اشتها، بی شوق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد هیئت
تصویر بد هیئت
بد ریخت بی ریخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی قیمت
تصویر بی قیمت
نفيسٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بی قیمت
تصویر بی قیمت
Invaluable, Priceless
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی قیمت
تصویر بی قیمت
inestimable
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بی قیمت
تصویر بی قیمت
unschätzbar, unbezahlbar
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی قیمت
تصویر بی قیمت
יקר , יקר ערך
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بی قیمت
تصویر بی قیمت
بے قیمت , بے قیمت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بی قیمت
تصویر بی قیمت
অমূল্য , অমূল্য
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بی قیمت
تصویر بی قیمت
ya thamani, isiyothaminiwa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بی قیمت
تصویر بی قیمت
paha biçilmez
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بی قیمت
تصویر بی قیمت
귀중한 , 측정할 수 없는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بی قیمت
تصویر بی قیمت
貴重な , 計り知れない
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بی قیمت
تصویر بی قیمت
अमूल्य , अनुपम
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بی قیمت
تصویر بی قیمت
безцінний , безцінний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی قیمت
تصویر بی قیمت
tak ternilai
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بی قیمت
تصویر بی قیمت
ประเมินค่าไม่ได้ , ล้ำค่า
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بی قیمت
تصویر بی قیمت
onschatbaar, onbetaalbaar
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بی قیمت
تصویر بی قیمت
invaluable
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بی قیمت
تصویر بی قیمت
inestimabile
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بی قیمت
تصویر بی قیمت
бесценный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی قیمت
تصویر بی قیمت
宝贵的 , 无价的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی قیمت
تصویر بی قیمت
bezcenny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی قیمت
تصویر بی قیمت
invalioso, incomparável
دیکشنری فارسی به پرتغالی